تقدیم به شمس الشموس علی ابن موسی الرضا
هربار که آمدم حرمت و به ستونهای محکم عاشقانه ات تکیه
زدم ، نگاه پرخواهشم را ملتمسانه و غمگنانه به شبکه های
ضریح مهربانیت دوختم ، مروارید اشک اشتیاق را برگونه های
بی تاب و بیقرارم جاری ساختم و کبوتر راه گم کرده دلم را
بدنبال کبوتران ره یافته بارگاهت روانه کردم ... 400)width=400;">
خواستم سند دلم را بنامت بزنم اما .....فرصت نشد !!!
یا امام رضااااااااااااااااجووووووونم!!!!
تو تنهام نمیذاری نه!
آره آخه تو رئوفی!
تو معین الضعفایی!
تو حج ما فقرایی!
تو شمس الشموسی تو بابای جواد باب الحوائجی!
تو پدرت موسی بن جعفر باب الحوائجه !
خودتم باب الحوائجی آقا شک ندارم!
خدا من و بکشه اگه بخوام از شماها رو برگردونم
خطاهام و ببخش آقاجووووون!